آیا شما یک کارمند دلسوز و یا یک مدیر دلسوز برای سازمان خود هستید ؟؟؟؟؟
بارها پیش آمده است که از یک اتفاق در مسیر گذر از خیابان رنجیده شده ایم ، یا زمان پخش یک آگهی یا خبر در خصوص بحران های موجود در کشور و دنیا اشک بر دیدگانمان جاری شده است…. یا در دنیای مجازی از دیدن یک تصویر دلمان به درد می آید و آهی می کشیم … اما اگر عمیقتر به این موضوع فکر کنیم، میفهمیم که اگر نتوانیم این دلسوزی و آه ها را به همدلی تبدیل کنیم و در عمل کاری انجام دهیم، اشکهایمان هیچ ارزشی نخواهند داشت. افرادی که در گرداب روزگار و بالا و پایین این چرخه روز را به شب می رسانند به اشکهای ما نیاز ندارند. کودکان گرسنه و یتیم با اشکهای ما زنده نمیمانند. مادری که به تنهایی فرزندش را بزرگ میکند و تلاش میکند همزمان هم غذا آماده کند، هم با کودکش وقت بگذراند و هم وظایف شغلیاش را انجام دهد با گریههای ما نمیتواند بدهیهایش را پرداخت کند. دلسوزی چیزی فراتر از احساس تاسف برای دیگران است. ما میتوانیم صرفا احساس دلسوزی کنیم و در عمل کاری انجام ندهیم که در این صورت هیچ نفعی به دیگران نخواهیم رساند و این امر ماهیت دلسوزی را تضعیف میکند. ما باید دلسوزی خود را به گونهای نشان دهیم که به نفع افرادی باشد که ترحم ما را بر انگیختهاند. دلسوزی واقعی شما را وادار به عمل میکند.
این گفتهها در سازمانها هم صدق میکند. حال هر کدام از ما باید از خود سوال کنیم که ایا واقعا ما به عنوان یک کارمند یا یک مدیر یا رهبر می توانیم فردی دلسوز باشیم ؟
دلسوزی به معنای ابراز محبت کردن و همراه بودن. گاها همراهی ها فقط جنبه کلامی دارد و بعد از گذر از صحنه رویداد به دست فراموشی سپرده می شود . میتوان گفت جنبه فراموشی یا بی تفاوتی دلسوز بودن چیزی فراتر از اینهاست باید گام برداشت و همراه شد و در یک کلام همدل و همگام شد و آگاهی و راه حل را در مقابل بی اعتنایی بکاربست.
کارمند دلسوز بودن یعنی منتظر بروز مشکل نباشی و وقتی در محل کار یا جایی از سازمان با بحرانی روبه رو شدی با درایت کامل نسبت به آن واکنش نشان دهید.به عنوان مثال وقتی در محل کار، کارکنان درباره تغییرات اضافه کار و یا زمان دریافت حقوق شکایت می کنند شما چه واکنشی نسبت به آن نشان می دهید ؟ به عنوان یک کارمند و همنوع با دیگران همراهی می کنی و بدون اطلاع از عدم دلیل آن به حاشیه ها دام می زنی ؟ یا شما به عنوان یک رهبر سازمان با آنها همراهی و همدلی و پیگیری می کنید و تا رسیدن به حصول نتیجه ادامه می دهید؟ همراهی یعنی ایجاد حس مشترک و اینکه پذیای رنج و سختی دیگران باشیم نه اینکه چون جایگاه بالایی داریم حتی از شنیدن آنها اجتناب ورزیم.
ایجاد انگیزه : بسیاری از مدیران ما در سازمان های کنونی و با عنایت به شرایط موجود به دنبال راهی برای ارتقاء انگیزه در بین کارکنان خود هستند .گاها بر این تصورند که به دلایلی همچون کمبود منابع و عدم جبران مالی در بین پرسنل مجموعه، انگیزه های سازمانی رو به تنزل رفته و برای حرکت به سمت جلو، نیازمند رفع این گونه موانع هستیم .
میتوان عملکرد کارکنان در یک سازمان را از دو دیدگاه مهم و اثر گذار مورد بررسی قرار داد: اول عملکرد و تحقق اهداف کاری و دوم رفتار . شناسائی هر دوی این مولفه ها برای ارزیابی عملکرد کارکنان مهم است بهعنوان مثال: اگر فردی باشد که عملکرد خوبی داشته باشد اما رفتار مناسبی در سازمان نداشته باشد، با وجود تحقق اهداف کاری خود می تواند موجب ایجاد تنش و مشکلات کاری شود. این بدان معناست که برخی از کارکنان ذاتا در هر شرایطی، عادت به ایراد گرفتن و بیان عوامل منفی را دارند . ایجاد انگیزه در این دسته از کارکنان کاری دشوار و یا نشد است اما در علم جدید رهبری تمرکز بر ایجاد مشارکت و ایجاد انرژی در سازمانها و همراه ساختن کارکنان با مجموعه اثرات قابل اثباتی دارد که در ارتقاء و توسعه شاخص های موثر سازمان مفید می باشد.
نجمه رضایی دکتری DBA روابط عمومی